جدول جو
جدول جو

معنی کمان حلاج - جستجوی لغت در جدول جو

کمان حلاج
(کَ نِ حَلْ لا)
کمان حلاجی. کمان نداف. و رجوع به کمان (آلت پنبه زدن) شود.
- مثل کمان حلاج (یا) مثل کمان، ابروانی مقوس.
- ، پشتی خمیده. (امثال و حکم ج 4 ص 1473)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کَ نِ حَلْ لا)
کمان حلاج. کمان نداف. و رجوع به کمان (آلت پنبه زدن) شود.
- مثل کمان حلاجی لرزیدن، لرزیدنی بسیار سخت
لغت نامه دهخدا
درونه لورک شفشاهنگ شفشاهنج بفرمودش که خواهر را بفرهنج به شفشاهنگ فرهنجش در اهنج (ویس و رامین)
فرهنگ لغت هوشیار
اگر بیند کمان حلاجی داشت، دلیل است منافق بود و نیز گویند زنی ممتنع بخواهد. ، اگر بیند کمان حلاجی او ضایع شد، دلیل است از زنی جدا شود. محمد بن سیرین
فرهنگ جامع تعبیر خواب